یادداشت‌های روزانه‌ی من

یادداشت‌های روزانه‌ی من

دچار یعنی عاشق!!
و فکر کن که چه تنهاست اگر که
"ماهی کوچک"
دچار دریای بیکران باشد ..
.
.
من در اینستاگرام:

Instagram
Categories
Archive

ببارید...لطفاً!

جمعه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۲، ۰۷:۵۷ ب.ظ

اول و آخر...یار

آفتاب را از ما میگیرند، سایه شان هم سنگین است، سایه هم نمیسازند...

ابرها را میگویم!

چقدر سایه ها به هم شبیه نیستند!

سایه ی ماهیِ وسط حوض، روی کاشی هایش...

سایه ی شمعدانی های دورش که افتاده توی آب و کنار حوض...

سایه ی من که از عمر حباب توی تشت کوتاه تر است، یا حتی حبابی که پسر بچه ی همسایه مان می سازد فوت میکند توی هوا...

امروز خورشید نبود، این ها هم نبودند، باران هم نبارید...

سایه شان هم سنگین بود، فقط سایه ی خود ابرها!

کاش باران ببارد...

همین!

نظرات  (۶)

اولا که مگه من با تو شوخی دارم؟
دوما پسر همسایه تون چند سالشه که موقع حباب درست کردن شما نگاش میکنی؟به نظر نمیاد زیادم بچه باشه!!!
سوما....چیا شبیه همند که سایه ها بخوان شبیه هم باشن!!
پاسخ:
:)))
خدایا:))
نمیدونم از خنده چی بنویسم!
اول دبستانه!
گل، قلب ...
سلام ماهی بی تاب.
کاش ببارند میان این دود اسپند... میان این غبار دلتنگی... میان این سایه روشن ها... کاش ببارد زودتر...

خیلی خوب نوشتید... خیلی.


کاش باران به وقتش ببارد...تا سیراب شود از کرامتش این خاک!

خداروشکر باران هم بارید
۰۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۳:۵۳ سعید صدرائیان
مثل همیشه عالی بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">