یادداشت‌های روزانه‌ی من

یادداشت‌های روزانه‌ی من

دچار یعنی عاشق!!
و فکر کن که چه تنهاست اگر که
"ماهی کوچک"
دچار دریای بیکران باشد ..
.
.
من در اینستاگرام:

Instagram
Categories
Archive

۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است

عصر که از محل کار برمیگشتم یک جور عجیبی دلم گرفته بود، جلوی در مترو ایستاده بودم و هربار که در بسته می شد توی چشم های خودم نگاه می کردم. چشم هام را بستم، ناخودآگاه و بی صدا اشک می ریختم!
مترو خلوت بود کسی پشتم نبود، اولین باری بود که این همه فشار رویم جایی بیرون از اتاقم داشت خودش را نشان میداد مخصوصا این که آخرین باری که گریه کردم مُحرم بود.
این چند هفته، هفته های سختی بودند برایم.
چشم هام را پاک کردم در باز شد، رسیده بودم جایی که باید. حالا کمی آرام ترم!
همیشه با خودم فکر می کردم بعضی زن ها چطور روی شان میشود توی اتوبوس یا مترو جلوی همه گریه کنند، حالا فهمیده ام بعضی مشکلات توی زندگی هستند که راه حل شان خارج از دسترس آدمی ند و فقط خدا باید کمک کند. نمیدانم اگر امروز دور و برم شلوغ بود باز هم این اتفاق برایم می افتاد یا نه ..
امروز فهمیدم احساسات زن چقدر زیباست !
بی صدا، آرام، لطیف ..

۴ نظر ۲۱ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۱۴
ماهے !!