مَحرَم نوشت!
چهارشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۱، ۰۴:۵۹ ب.ظ
بسم ربّ الح س ی ن (علیه السلام)
نه نوشتنم می آید نه حرف زدنم نه هیچ کار دیگر!
حالم مثل همین آسمانی که عین سیل می بارید خراب است، خراب!
دلم را باید ببرم تعمیرگاه... محرّم زمان خوبی ست برای تعمیر دل... حس خوبی دارم... یک جور نور امیدی ته دلم هست که حالش خوب می شود! یعنی به تعمیر کار دلم آنقدر مطمئن هستم که ناسالم بر نمیگرداند مرا...
رویم را زمین نینداز آقا...
پ.ن: نوای وبلاگم را دوست دارم حسابی...( +)
همین!
۹۱/۰۸/۲۴
گریه بر روضه ی ارباب سراسر نور است
آنقدر اشک فشانیم و بگوییم حسین / تا به ما تذکره کرب و بلا هدیه کنند