نمی رود به هزاران هزار پیروزی/ غمی که بر دل یک پادشاه می ماند...
دوشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۸:۲۵ ب.ظ
میشه من های های پایین این پستت گریه کنمـ؟!
الان میخاستی بگی وبلاگت باغه ؟! منمـ دارمـ آتیشش می زنمـ؟! :)))
شبی به دست کلاغان شهر می سوزد
مترسکی که سرش بی کلاه می ماند
پر از گلایه و اندوه عمر رفته ی ماست
اگر به چهره ی آیینه آه می ماند
گاهی غم ها با دلِ آدم لجبازی میکنند..
به رویشان فقط باید لبخند زد!
شاید دست از دل بردارند..
اما
گاهی با این لبخندها بیشتر لجشان در می آید؛؛
و در دل بیچاره بیشتر جا خوش میکنند..
*سهراب سپهری
با تو حرف میزنم ارامم میکنی...
و گاهی دلمسلام.نگاهتان را دوست داریم و خدایی که در این نزدیکی است
بروزیم با " جنس بنجل"
و دعوتید به:
dayyan.blog.ir
چارلی چاپلین :
حتی تظاهر به شادی نیز برای دیگران شادی بخش است