حتی روضهی صبحگاهی حسینیه حقشناس هم نتوانست خواب از سرم بپراند. هر سخنرانی که در هرجا حرف میزند انگار کن قرص خواب میخوراند. حتی پناهیان با تن صدای بالا و پایینش. معضلی شده.
۳ نظر
۱۵ شهریور ۹۸ ، ۲۳:۵۹
حتی روضهی صبحگاهی حسینیه حقشناس هم نتوانست خواب از سرم بپراند. هر سخنرانی که در هرجا حرف میزند انگار کن قرص خواب میخوراند. حتی پناهیان با تن صدای بالا و پایینش. معضلی شده.
اول و آخر... یار
یه بادکنک داد دست من
که بادش کنم
یکم که بازی کرد
انداختش اون گوشه
الآنم افتاده اون گوشه
اون فقط الکی باد داره
هیچی توش نیست به جز هوا!
بیخودی خودشو بزرگ می بینه..
خود احمقشم می دونه زیاد باد نمی مونه!
منم کاری باهاش ندارم. کاریم نمی تونم براش بکنم.
البته یه کاری هست که از این وضعیت نجاتش بدمو حالشو خوب کنم
یه سوزن دواشه..
+ اللهم اعوذ بک من شر نفسی...
+ فایل صوتی کوتاه و مفید (+) تا آخرش گوش کردنیه..
بی ربط نوشت: اما خدا نیاورد آن روز را که آه ... گیرد دلی بهانه پاییز در بهار...
همین!