شده ام مثل زورقی که روی سیگنال های واژه های علیل و زمین گیر که توی بیست و اندی سالگیم بدجور به سراغم آمده اند، بی آن که بتوانند مرهمی بر زخم های فکری ام باشند و یا حتی راحتم بگذارند، تنها در ذهن و زبانم گیج می خورند و دور می شوند ..
می دانی؟
می دانی؟
۲ نظر
۰۴ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۰۵