یک چشمزدن غافل از آن ماه نباشی/ شاید که نگاهی کند، آگاه نباشی
در این دوره و زمانه که به سختی کسی وقت میکند برای خودش برنامه بریزد، چه رسد برای دیگری -بدون چشمداشت-، دوستی دارم که توجه و محبت زیادی به من دارد. خیّر است. بخیل نیست. همنشینیاش با رشد خودم همراه است. هر وقت با او هستم، عادات متوسط برایم گلدرشت میشوند و دوست دارم تغییرشان دهم. ارادهام را قویتر و فکرم را با اعمال خوبش اصلاح میکند. معرفت صادق دارد. سرّش با علانیهاش یکیست. صبور و به معنای واقعی کلمه ماه است. مراقب نماز اول وقتم است. به سلامتیام، به ساعت غذا خوردنم، حتی به پاکسازی بدنم از سموم هم فکر میکند. هم دوستم است، هم مربیام. در اصل سلامت روحم را جدی میگیرد. بدن که سالم باشد، روح هم سالم میماند و سلامت روح، کیفیت زندگی را میسازد. کیفیت زندگیام را بالا میبرد. برای همین هم بعد از مدتی که با او هستم شادابتر میشوم. گل از گلم میشکفد. روزها بوی بهارنارنج و شبها بوی شببو میدهد. نام دوستم «رمضان» است. بله، این دوستی و مودّت گنج است. کارساز است. برکت دارد.