این روزها مدام به تعریف خوب بودن فکر میکنم. همین که آدمی صاف و خیّر باشد آیا کافیست؟ همین که متواضع باشد، تکبر نورزد آیا کافیست؟ به پارامترهای جدیدی رسیدهام که فکر میکنم اولویت با داشتن این خصوصیتهاست. مثلا «جسارت». مثلا «معرفت». جسارت و شجاعتی که خارج از محدوده عقل نباشد. فکر کردم که یک آدم جسور حتی در کارها و حرفهای سادهی روزمره، چقدر میتواند جذاب و خوب باشد. از احتیاط زیاد حس ناامنی میگیرم. معرفت اما خودش تعریف دارد. اینکه حواست جمع چیزهایی باشد که کسی انتظارش را ندارد و یا حتی در برترین حالتاش فقط از تو انتظار دارد. انتظاری که شگفتزدهاش کند. من اسمش را گذاشتهام «مدیریت همه جانبه». کمتر کسی میتواند مدیر همهجانبه باشد. آدم بامعرفت، درونم را متلاشی میکند!
۰ نظر
۱۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۰۰