یادداشت‌های روزانه‌ی من

یادداشت‌های روزانه‌ی من

دچار یعنی عاشق!!
و فکر کن که چه تنهاست اگر که
"ماهی کوچک"
دچار دریای بیکران باشد ..
.
.
من در اینستاگرام:

Instagram
Categories
Archive

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سربازی» ثبت شده است

اول و آخر ... یار

پسر هم نشدم یک چند وقت بروم سربازی از خلایق دور باشم! قول میدهم آنجا با کسی دوست نشوم ... حداقل در آنجا فرصت برای فکر کردن، غصه خوردن، حرف نزدن، جواب پس ندادن برای کار هایت، غیبت نکردن و هزار هزار  گناه دیگر که وقتی در حین زندگی روزمره ات باشی انجام میدهی....انجام ندهی!

تنهایی روحی سربازی را ترجیح میدهم به همه چیز... نشانه ی چیست؟ دیوانگی؟ قبول ...

شاید به خاطر حس استقلالی که میگیری خوب باشد!

یا شاید هم تنها جایی که پدرم مجبور بود اجازه بدهد که تنها بروم وگرنه اگر اجبار نداشت مطمئنم آنجا هم از دست میدادم مثل الآن!

سربازیم آرزوست!:(  البته به شرطی که کارهای سخت سخت نگویندها ...!! این مال موقعی بود که گفتم اگر پسر بودم:دی که به خاطر خیلی مسائل دیگه خدا رو شکر نیستم!!!!

پ.ن: برای حضرت فاطمه (س) مطلبی نذاشتم چون حرفی نداشتم جز خجالت و شرم .... شاید کلیشه ای به نظر بیاد اما خود خانوم میدونن که ... بماند!

همین!

۲۲ نظر ۰۷ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۷:۱۹
ماهے !!