یادداشت‌های روزانه‌ی من

یادداشت‌های روزانه‌ی من

دچار یعنی عاشق!!
و فکر کن که چه تنهاست اگر که
"ماهی کوچک"
دچار دریای بیکران باشد ..
.
.
من در اینستاگرام:

Instagram
Categories
Archive

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حافظه ی ماهی» ثبت شده است

من حافظه ی خوبی دارم، اما اینطور نیست که اگر بگویند هم الآن در مورد فلان چیز در سن کودکیت چیزی به خاطر داری و من هزار تا چیز بخاطر بیاورم! وقتی موضوع می گویند تمام گذشته برایم نامفهوم می شود. انگار رفته باشم به کما و برگشته باشم !
من حافظه ی خوبی دارم اما به این معنا نیست که اگر الآن بحث کنیم دو ساعت بعد یادم بماند. تو می توانی از من سوال بپرسی و من کلا فراموش کرده باشم کِی، کجا و چرا بحث کردیم.
من حافظه ی خوبی دارم و این به آن معناست که هر وقت بخواهد-حافظه م- چیزهایی را یادم بیاورد که تا عمق جگرم را بسوزاند ..
مثلا دو سالگی ! بله دو سالگی ! آن زمان که با گریه اجازه نمیدادم کسی موهایم را شانه بزند می دویدم شانه ی کوچک دندانه ایِ چوبی ام را می دادم دست پدربزرگم که اگر نبود نوازش های دست های زبرش هیچوقت نمیفهمیدم الان جدی است یا عاطفی !
مینشاند مرا روی پاهاش، در سکوتی عمیق شانه میزد و من آرام میشدم .. خیلی آرام !

+ آخرین بار حضور پدر بزرگ توی دنیا برمیگردد به پانزده سال پیش ..

۱ نظر ۰۵ آبان ۹۵ ، ۲۳:۲۲
ماهے !!