یادداشت‌های روزانه‌ی من

یادداشت‌های روزانه‌ی من

دچار یعنی عاشق!!
و فکر کن که چه تنهاست اگر که
"ماهی کوچک"
دچار دریای بیکران باشد ..
.
.
من در اینستاگرام:

Instagram
Categories
Archive

فقر فرهنگی!

پنجشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۰، ۱۲:۱۹ ب.ظ

اول و آخر... یار

وارد مترو که میشی خسته از همه جا چشمت میگرده دنبال یه صندلی خالی... اگه پیدا کنی که میدویی سمتش میشینی اگرم نه که اون جا دیگه فروخته شده و نمیتونی تصاحبش کنی(!!)و باید تا آخر وایسی و این فاجعه رو تحمل کنی ... .

هنوز مترو راه نیفتاده سیل دست فروش ها به سمتت روونه میشه! : شارژ، دستبند، گوشواره، انواع بدلیجات، تل سر، لوازم آرایش، آینه، بلیز شلوار، لواشک، آلوچه، دستمال، دعا و هزار هزار چیز دیگه!!

بسه دیگه ! مگه بازاره؟؟! مترو هم باید جای کاسبی بشه؟؟کم سرمون درد میگیره از دیدن صحنه های نافرم خیابون و خستگی روزانه و فکرای جورواجور حالا باید ده نوع صدای نکره رو در یک آن اونم نه با ولوم پایین بل با بالاترین حد فریاد(!)تحمل کنیم ....

ازاینش که بگذریم چیزی که واقعا رو اعصاب آدم میدوئه کارای بی عقلی بعضی ادماست !!! میدونی قسمت مخصوص بانوان رو برای چی گذاشتن واسه ی اینکه شمای خانوم راحت تر باشی و صد البته نه به این معنا که اونجا رو با خونت اشتباه بگیری و شالتو بندازی که کاملا هم از مردونه پیدایی!!هرچند اون شال سر کردنت با نکردنت هیچ فرقی نداره! ببین خواهر من ! قسمت مخصوص خواهران رو گذاشتن که تو نری قاطی مردا!! بین دو تا مرد نشستی10 تا مردم بالا سرت! واقعا خجالت نمیکشی؟؟ ببین اینا فقط فقط بحث دین و مذهب نیست! بحث شعوره، بحث تربیت ناصحیح خانواده هاست، بحث حیا وعفت دخترانه و خانومانست!،بحث عقلته...بحث فقر فرهنگیه!! قبول کنیم که بعضی ها واقعا فرهنگ وسایل نقلیه عمومی رو ندارن واقعا چرا؟؟

همین!

پ.ن: قبلا تو وبلاگ قبلیم نوشته بودم!:)

۹۰/۱۱/۰۶
ماهے !!

مترو

نظرات  (۱۸)

سلام دوست خوبم
منم با بعضی قسمتای حرفتون موافقم... متاسفم برا بعضی ها (البته دور از جون شما)مثل وحشی ها برای نشستن روی صندلی حمله ور می شن...خصوصا برا جوونا با این که افراد سالخورده رو می بینن،به رو نمیارن!
متاسفم برا بعضی خانمها که شال و رو سری هاشونو در میارن برا ابراز وجود و...
اما دوست خوبم اینکه یه عده میان لوازم ارایش و لواشک و دستبند می فروشن، رو باید ریشه یابی کنیم .ببینیم مشکل کجاست؟ببینیم چرا میان می فروشن؟
به نظر شما اگه ادمای مرفهی می بودن این کارو می کردن؟ یا اگه شاغل بودن تویه اداره ای جایی بازم این کارو می کردن؟
بهتر نیست بذاریم اونا هم به کاسبیشون برسن؟
ضمنا دوست خوبم شاید درست نباشه بهشون توهین کنیم:صدای نکره و ....
تو این جور مواقع که خسته می شم حالا یا از صداهای ازار دهنده اطراف(مثل مترو) ویا هرجای دیگه ای که اذیت می شم مثل ترافیک و ... خدارو شکر می کنم چون اعتقاد دارم این سختی هاست که ادم رو به تعالی می رسونه... برا همین کوچکترین صدا مثل صدای فروشنده ها تو مترو برام ازار دهنده نیست.اتفاقا احساس خوبی هم دارم چون می بینم یه عده از راه حلال دارن زندگیشونو می چرخونن.لذت می برم.باخودم می گم اینا می تونن برن دنبال کارا حرام می تونن برن دنبال لقمه حرام اما خوش به حالشون که راه درستی انتخاب کردند.درسته شهرداری مخالف این کارهاست و کار این فروشنده ها هم خلاف قانونه .اما به نظر من خود قانون و شهرداری و دولت باید به فکر اشتغال برای این بندگان خدا باشه.تا این جور مواقع خلاف قانون عمل نشه
ماهی:
سلام
ممنون از نظرتون ... و اما اینکه میگید چه عیبی داره! به قول خودتون اگه عیبی نداشت شهرداری ایراد نمیگرفت ! یه نفر نشسته تو شهرداری که! این همه ادم تصمیم بر این قانون گرفتن! و اینکه میگید اذیت نمیشید این بر میگرده به خود آدم ! شما دیدتون زیباتره! من از این سر و صدا ها ناراحت میشم پس حق الناسه:)
سلام
مطلب جالبی بود....
ولی فرهنگ یعنی چی؟؟؟ این سوالیه که چند وقتیه فکرمو مشغول کرده...... مثلا آشغال نریختن تو خیابون چه ربطی به فرهنگ و مخصوصا فرهنگ اسلامی داره؟؟؟؟
اینها رو هم که غربی ها رعایت میکنن !!!!!یعنی اونا هم با فرهنگن؟؟؟
(البته شاید ربطی به مطلبت نداشته باشه ولی گفتم شاید یه جواب قانع کننده بتونی بهم بدی)
ماهی:
سلام ...عرضم به حضورتون که بله اونام اگه آشغالو نندازن رو زمین فرهنگ دارن ... اصا فرهنگ یعنی این که یه سری هنجار ها رو رعایت کنه آدم ... حالا فرهنگ اسلامی چیه؟ فرهنگ اسلامی فرهنگ اونارو هم در بر میگیره تازه یه چیزیم اضافه تر ... مثال میزنم.. آلمانیا خوششون نمیاد وقتی دارن روزنامه رو میخونن کسی دیگه ای هم بخونه حتی وقتی خوندنشون تموم میشه حاضرن بندازن دور اما ندن کسی بخونه ! فرهنگ اسلامی چی میگه؟ میگه اصراف نکن ...حالا که بغل دستیتم میتونه استفاده کنه ،چرا اسراف؟:) البته این نظر منه...
سلام برادر
گل گفتی! من یه بچه شهرستانی ام که گاهی برای انجام برخی امورم مزاحم تهرونیها میشم. البته میگم شهرستانی نه اینکه یه شهر کوچیک و دور افتاده با جمعیت کم،نه!.شهر ما هم یه کلان شهره منتها مترو نداره. هر وقت که تهران مترو سوار میشم خدا رو بابت این محبتش(نداشتن مترو در شهر ما) شکر میکنم، دفعه قبلتر که با یکی از رفقا رفتیم تو مترو ، تو یکی از ایستگاهها کلی جمعیت به مسافرای مترو اضافه شد که یهو دیدم که از پشت هی دارن فشار میارن، طوری که نزدیک بود بر اثر فشار با کله برم تو صورت رفیقم،منم مقاومت میکردم و در نتیجه هل دادن بیشتر می شد،یهو رفیقم که رو به من ایستاده بود و پشت سر من رو میدید بهم گفت محمد چیکار میکنی هیچ میدونی پشتت چه خبره؟ گفتم نه و به عقب نگاه کردم که یهو خشکم زد، یه دختر خانوم چادری پشتم بود و با فشار جمعیت اونم منو هل میداد و حسابی بین مردا حبس شده بود،من که اصلا انتظار این قضیه رو نداشتم واقعا با دیدن این وضعیت بی حیایی و بی غیرتی حالم بد شد و با کمک دوستم یکی از گوشه های کنارمترو رو با زور خالی کردیم که خانم تشریف ببرن اونجا!
"کاش همراه اون چادری که رو سرش بود یه جو عقل و حیا هم تو سرش بود"
از اون به بعد بیشتر دقت کردم و دیدم این مورد خیلی زیاده و متاسفانه خیلی از خانوما با ظاهر کاملا پوشیده و مذهبی مرتکب این عمل میشن
کلاً اینجور مسائل مخصوصا تو تهران خیلی باهاش عادی برخورد میشه و حتی خیلی از آدما با ظواهر مذهبی هم هیچ الزامی برای رعایت این حدود برای خودشون قائل نیستن حتی تو راهپیمایی ها و تشییع شهدا هم میبینیم که خانوما و آقایون مذهبی مختلط هستن و وسط هزارتا مرد یه خانوم به اصطلاح چادری هم زیر تابوت شهید رو گرفته یا بالعکس.
ماهی:
دقیقا!! خیلی وقتا همین ادما باعث میشن که دید بقیه ادما هم که شناختشون کمه ،به ما چادریا بد شه...
سلام
پیرامون بحث بی حجابی چون هم نظرم حرفی نمی زنم
اما بخشی که در مورد فروشنده ها نوشته بودید واقعا رنجم داد.
من هر وقت این عزیزان رو تو مترو می بینم اول دعا می کنم که خدا وسعت روزی حلال بهشون بده و بعد می رم سراغ خودم
سراغ ناشکری ها
سراغ ندیدن این همه نعمتی که در اختیارمه و هنوز ناراضی ام خیلی وقتا
حدیث داریم که در مال خودتون رو با ضعیف تر ها مقایسه کنید و در تقوا با قوی ترها... تا ضعف ها خودتون رو در یابید ضعف های ناشکری خودبینی و...
یکی از مشکلات بزرگ ما (حداقل من) اینه که از طبقه واقعا فقیر و محروم جامعه دوریم و اصلا شاید ندونیم که هستن.. و متاسفانه شاید اصلا احساس مسئولیتی هم نکنیم
فراموش نکنید که صریح قرانه که در اموال اغنیا برای فقرا سهم قرار داده شده. قرار داده شده نه اینکه لطف کنن و ببخشن. وظیفه ی اغنیا هست که فقرا رو تامین کنن و گاهی فاصله ها موجب میشه شما از خونه چند صد متری و ماشین چند ده میلیونی و دوستان پولدار اون طرف تر رو نبینی و خدای نکرده با دیدنشون چندشت هم بشه و ...
مترو یک ظرفیته که این فاصله رو بر می داره. البته تا حدودی.
و من هر نفری که از این ادمها می بینم اول احساس مسئولیت می کنم و فکر چه باید کرد مشغولم می کنه و بعد کلاس تذکر...
و بدانید که مستضعفین عالم عاقبت پیروزند...
والعاقبه للمتقین
ماهی:
سلام...قبول دارم حرفتون رو... و بنده هم با نظر شما هم نظر! ولی واقعا صلب آسایش عمومی ربطی به فقیر و غیر فقیر داره یا فرهنگ؟:)
با سلام.
مطلب شما در هوم پیج مایکروسافت منتشر گردید.
لطفا با قرار دادن لوگوی حمایتی!!! ما در وبلاگ خود از ما حمایت کنید.
چاکر شما، بیل گیتس
ضمناً بازدیدت تو حلقم. :)))
ماهی:
چاکر؟:)))) بیل گیتس جان کد لوگوتو نذاشتی که:))))
سلام مجدد.
میگم این بنده خدا کامنت اولی راست میگه ها!!!
اصولاً اینکه هم زمان که 100 نفر تو حلقت چسبیدن، 20 نفر دیگه هم تو گوشت حرف بزنن و 10 نفرم ساک هاشونو به پهلوت بکوبن موقعیت خیلی جالبیه. نه؟
اول بگو ایشون آقا هستن یا خانم؟
اگه آقا باشه که اصولاً فروشنده ای تو واگن آقایون نیست. اگر هم باشه خیلی خیلی کمه. پس در این مورد ایشون نمی تونه نظر بده.
اگر خانم بود انشالله یه روز با خودمون ببریمشون.
سه تایی باهم از اصوات زیبا و داوودیه فروشندگان لذت ببریم.
ببینم اون لحظه چه حسی بهشون دست میده.
ماهی:
نه فکر کنم برادر باشن..البته شما که جناب بیل گیتسی عب نداره:دی/داوودیو خوب اومدی:دی.. پست قبلی رو ببین یکی لوگوتو گذاشته!!
سلام و درود؛
دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
http://www.ammarname.ir/link/7560
ما را با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .
موفق و پیروز باشید .
عمارنامه http://ammarname.ir/—- info@ammarname.ir
یا علی
سلام.به این نتیجه رسیدیم که خدا رو به خاطر تاخیر 8ساله ی راه اندازی متروی شهرمون شاکر باشیم..ولیکن ما باز هم در ارزوی مترو به سر میبریم..نمیشه مترو هارو تفکیک جنسیتی کنن؟؟نه با یه نرده هااا کلا.
ماهی:
سلام.یعنی چی؟یعنی یه مترو خواهرا یکی برادرا؟ نمیشه که:دی
با توجه به پاسخ نویسنده ی این وبگاه یعنی جمله:(به ""ما چادریا"" بد شه…)معلومه نگارنده این وبلاگ خانم هستن ولی من از روی لحن نوشته اشتباهاً حس کردم آقا هستن ،برای همین با جمله "سلام برادر" و خودمانی تر نوشتن نظرم رو آغاز کردم که با پوزش اصلاح میکنم
حالا صداشون یه طرف ماهی،اینکه تو شلوغی هی میان رد میشن با اون ساکای بزرگ و بعضان چپت میکنن هم یه طرف...
اینجوری نون در آوردن واقعا حلاله؟
نون به قیمت آزار دیگران...
تقصیر مردمه که ازشون خرید میکنن،کسی نخره که نمیان!
نمیدونم کی میخوان بفهمن جای خرید مغازه و بازاره نه قطاره مترو...
ماهی:
سلام رفیق.احسنت...منم همینو میگم دیگه!
ببین عزیز وقتی آشغال میریزی رو زمین و باعث ایجاد میکروب و آلودگی و انتشارش تو محیط میشی ممکن کسی مریض بشه یا بخوره زمین یا ماشینش پنچر شه و این یه جور مردم آزاریه که اسلام اونو نهی میکنه!
در نتیجه فرهنگ اسلامی به جنابعالی میگه آشغالتو بنداز تو سطل!
(مخاطبم عامه،سوتفاهم نشه)
سلام علیکم و رحمة الله
بابا با کلاس شدی
:D :D :D
از کی تا حالا رفتی قاطی ماهیا؟؟؟
میگم
با این وضعی که توصیف کردی
من بعد قدغن میکنم پاتو از خونه بذاری تو مترو :))
ماهی:
به سلام رفیق! منور کردی... ماهی بودنم به خاطر حوت بودنمه !متولد ماه اسفند:دی...اوه اوه چشم:دی

سلام
اوادب دارد،اوشعوردارد،اوانسان است!
اوخیلی چیزهای دیگرهم دارد!اوهمسردارد،اوفرزنددارد،اوقسط هم دارد،اوشکمی گرسنه هم دارد،اومدیری بداخلاق هم دارد!
اما او خانه ندارد،نگاه مهربان ندارد،دست یاری ندارد،دل شاداب ندارد...
اوخسته است!
اللهم عجل لولیک الفرج
یاحق تاحق/
سلام
من که تا الان این توفیق رو نداشتم تو واگن خواهرا باشم ،
البت دوست هم ندارم از خواهرم ، در این مورد زیاد شنیده بودم و گاهی اوقات تو واگن آقایون هم هست ولیک کمتر ...
من تقریبا آدم تن پروری هستم یا به قولی دنبال نازکی کار و کلفتی نون هستم؛ واقعا با دیدن همت افرادی که واسه کسب رزق و رزوی حلال حاضرن تو اولین قدم از آبروشون مایه بذارن ، دیدم نسبت بهشون عوض میشه .
ماهی:
سلام..خب این یعنی موافقید؟
۱۲ بهمن ۹۰ ، ۱۵:۴۱ گرافیـست سایبــــــــری
سلام
ممنون از مطلب خوبی که نوشتی و دغدغه مترو سوارهارو مطرح کردی.در مورد مساله حجاب و بحث فرهنگی کاملا باشما موافقم.
ولی به نظر من دستفروشی نباید سرکوب بشه البته نباید هم طوری باشه که مزاحم مردم بشه. شاید یه دلیل مزاحمتش، ازدهام بیش از حد درمتروهست که به دلیل کمبود واگن و افزایش هرروزه جمعیت تهرانه که باید یه فکر اساسی براش بشه(که جز محالات هست).
دست فروشی هم جز لاینفک زندگی شهری هست و به ایجاد محیطی پویا و سرزنده کمک میکنه(در خیلی از اماکن هم ایجاد امنیت میکنه).درضمن تعدادزیادی از خانمهای بی سرپرست از این طریق امرار معاش میکنند که به نظر من یه راه مطمئن وبدون مشکلات خاص هست.البته مسائلی مثل فروش مواد مخدر هم اتفاق میفته که جزء مشکلات هست و به نظر من باید ساماندهی بشه.
ماهی:
سلام...خب خواهرجان ما نفهمیدیم با این ازدحام که دستفروشی مزاحمت ایجاد میکنه ازونطرفم نیازه خانوم های بی سرپرسته بالاخره چه باید کرد؟ بعدم یکی از بچه ها حرف خوبی زد ، خرید جاش مغازست نه دستفروش...
۱۲ بهمن ۹۰ ، ۱۶:۰۸ گرافیـست سایبــــــــری
بله خرید جاش مغازست ولی این هم جزء جدیدی از زندگی ای هست که ما داریم تجربه میکنیم زندگی ای که دائم درحال تغییر هست.
درضمن دلیلش رو مفصل گفتم این یکی از اصول مهم و اجتماعی شهر سازی هست.
:)
اول یه چیز بگم, مای(نوعی) که ادعای فرهنگمون میشه, برای ترویجش چیکار کردیم؟
این سوالیه که نه فقط تو این موضوع,توی خیلی موضوعای دیگه از خودم, و البته ازدوستام که حرفایی از این دست(نوشتت) میزنن میپرسم, قبول دارم بیفرهنگی و کم فرهنگی خیلی زیاده اما براش کاری م کردیم خود ماها؟
ماهی:
ببخشید اینم خصوصی بود؟! اون جمله که میخواستی بگی یادت نره
منظورت از چه لحاظه مثلا از دست من نوعی چه کاری بر میاد ... شاید من در جایگاه خودم کارمو خوب انجام بدم... منظورت چه جوریه؟!
از هر لحاظی که فک کنی بی فرهنگی هست
اینکه همه ی ماها این سوال رو همش از خودمون بپرسیم خیلی خوبه
و خیلی نتایج خوبی داره به مرور :)
راستی خوب شد جمله رو گفتی یادم رفت خودم :دی
این بود:
آنقدر کار کنید که موقع رفتن به پیشگاه خدا، پشیمان نباشید که کم کار کرده‌اید، جوابتان این باشد که دیگر رمق نداشتم کار کنم
شهید! حاج عبدالله ضابط
ماهی:
خیلی جمله قشنگی بود ... خوب شد یاد آوری کردم...از دستم میرفت:)... ممنونم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">