یادداشت‌های روزانه‌ی من

یادداشت‌های روزانه‌ی من

دچار یعنی عاشق!!
و فکر کن که چه تنهاست اگر که
"ماهی کوچک"
دچار دریای بیکران باشد ..
.
.
من در اینستاگرام:

Instagram
Categories
Archive

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهدا» ثبت شده است



در شهر جایی هست که در ازدحام کابوس های روزمره هر نفس از هوایش عطر آرامش، قرارِ دلِ بی قرارت خواهد شد، آن وقت لذت وصل می پیچد توی ذهنت و هر دم روح و جانت را لبریز از نبودن می کند! آن جا ابدیتی جاری ست که دل کندن از آن ممکن نیست ..

+ شبِ جمعه ست نثارِ دلِ مرحومِ خودم ..
+ دلم به وسعت قرن مچاله شده ..
۷ نظر ۲۱ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۵۶
ماهے !!

اول و آخر... یار

من یقین دارم که آن ها نمرده اند، فقط با حریر نازکی از جنسِ نور، از ما جداشده اند..

+ photo by mahi !

همین !
۱۳ نظر ۱۳ تیر ۹۴ ، ۱۴:۰۹
ماهے !!

اول و آخر...یار

میدونی درد چیه؟

نگاه کن (+) درد اینه... درد اینه انقدر ذهنت مشغول دنیا شده باشه که توی چهارده ماه گذشته فقط یک بار برای شهدا نوشته باشی، اونم 5 ماه پیش(+)...

آره... درد اینه...

نه این چیزایی که "فکر" میکنم درده!

همین!
۱۴ شهریور ۹۲ ، ۱۰:۰۰
ماهے !!
اول و آخر... یار

ارواحی پاک و مطهر توی تابوت های روی دست مردم پرسه میزدند...
ما پنجره ها را بستیم و گفتیم:
"بیچاره پدر مادرهایشان!"



همین!

۶ نظر ۲۵ فروردين ۹۲ ، ۱۵:۲۱
ماهے !!