یادداشت‌های روزانه‌ی من

یادداشت‌های روزانه‌ی من

دچار یعنی عاشق!!
و فکر کن که چه تنهاست اگر که
"ماهی کوچک"
دچار دریای بیکران باشد ..
.
.
من در اینستاگرام:

Instagram
Categories
Archive

انتخابات 96

يكشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۶:۰۷ ب.ظ
جمعه پای صندوق بودم، بگذرم از ماجراهای سیاسی. از این که خیلی ها بار اولشان بود در طول عمرشان حتی با آن شناسنامه قدیمی جلد قرمز که صفحاتش مثل جگر زلیخا جدا جدا شده بود، رای می دادند. بگذرم از این که خیلی ها فقط یک رای داده بودند آن هم سال 88
بگذرم که مردی آمد با عصبانیت که: "خانم من نمیخوام رای بدم بابا!" گفتم رای مگر اجباری ست بزرگوار ؟! اشاره کند به همسرش که در صف روبرویی ایستاده. معلوم بود با دعوای شدید امده اند. باز هم خوب مردی بود !
بگذرم از همه ی اتفاقات عجیب و غریب و این که به چه کسی رای دادیم و رای آورد، اما ما نیک فهمیده ایم که اصل رای دادن است، رای مردم است که مشروعیت نظام را نشان می دهد. خدا را شکر میکنیم بخاطر حضور مردم.
اما چیزی که بیش از همه ی این ها من را به شدت فکری میکرد عکس های داخل شناسنامه ها بود. عکس های نوجوانی و جوانی افرادی که حالا چروک صورتشان سنشان را نشان میداد.
سرگرمی م شده بود که سن افراد را از قیافه هایشان حدس بزنم و بعد داخل شناسنامه هایشان را ببینم.
مادری که در جوانی ش احتمالا از آن خانم هایی بوده که برو و بیایی داشته. همین که سرم را بالا گرفتم تا ببینم چقد تفاوت کرده و این که  شناسنامه متعلق به اوست دیدم دیگر خبری از آن سوی چراغ چشم هاش نیست ! اگر نبود لبخند و نگاه منحصر به خودش شاید نمی شد تشخیص داد !
بودنِ بین مردم دریای معرفت است. کوه تجربه است. خدا را شکر میکنم که گاهی این افتخار نصیب ما هم میشود ..
اللهم لا تسلّط علینا من لا یرحمنا واجعل عواقب امورنا و امور شعبنا و ملّتنا خیرا

+ راستی هنوز کسی وبلاگ میخواند ؟!
۹۶/۰۲/۳۱
ماهے !!

انتخابات

نظرات  (۵)

توی دوره های مختلف رای گیری وقتی ازم می خواستن پایی صندوق بایستم قبول نمی کردم
اما این خاطره امروز شما قابل تامل بود


پاسخ:
بار دومم بود میرفتم
خداروشکر چون نوشتنی نداره مسئولیتم خیلی خوبه !!
۰۱ خرداد ۹۶ ، ۰۰:۲۶ هنوز کسی وبلاگ میخواند :)

سلاااااااام,
این چند روز فکر میکردم یحتمل یک ربطی ب انتخابات داشتید که نبودیدها, ولی حتی اون پای صندوق هم به کسی وفا نکرد!
بابت کج گفتاری در کلامم که منجر ب پندار هیچ فهمی در مخاطب میشه طلب عفو دارم. (اصلاح پذیر هم نیست)
 (راستی من وقتی یک ادرسی پیدا میکنم توی این مجازاباد انقد هی میرم و میرم ک یهو میبینی صابخونه میگه بسه دیگه نیا :)

آممممممممین

امضا: دوره گرد مجازآبادی, (نمکِ سلام)

پاسخ:
سلام

کار خوبی میکنین، من که خوشحال میشم خواننده داشته باشه وبلاگم

:)
من دوباری پای صندوق بودم ! دیگه ایندفعه رو نرفتم ! حسش نبود !
رای و انتخابات هم دیگه خسته کننده شده !


شما بنویسید ! یه پدرآمرزیده ای شاید بخونه !
پاسخ:
اینستاگرام کلا همه همت ما رو گرفته برای وبلاگ نویسی
شما نیستید ؟
سلام
راستش منم همیشه آرزوم بودیه بار پای صندوق باشم
به نظرم خیلی کارلذت بخشی میاد.
 من هنوز وبلاگ خوندنام ترک نشده.از اینستا خیلی بیشتر دوسش دارم.
پاسخ:
سلام
چقد خوبه ک هنوز وبلاگ میخونی
مخصوصا وبلاگ منو :دی
۱۴ تیر ۹۶ ، ۱۶:۴۵ تنهایی زیباست
هیچ توییتر و تلگرام و واتساپ و کلوب و چه و چه ای نمیتونه میزبان بعضی حرف ها باشه
بعضی احساسات نه توی دنیای واقعی بیرون ریخته میشن نه شبکه های اجتماعی میتونه پذیراشون باشه ( بخاطر ساختار شبکه های اجتماعی. شاید بعدا درباره ی ساختار اینها نوشتم )
اما وبلاگ ..!
بقیه ی فضای مجازی مثل خیابون میمونه و اینجا مثل خونه.
( اینها حداقل برای من صدق میکنه )
پاسخ:
موافقم
وبلاگ یه چیز دیگه ست
اصالت داره

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">