یادداشت‌های روزانه‌ی من

یادداشت‌های روزانه‌ی من

دچار یعنی عاشق!!
و فکر کن که چه تنهاست اگر که
"ماهی کوچک"
دچار دریای بیکران باشد ..
.
.
من در اینستاگرام:

Instagram
Categories
Archive

مضطرب‌حال مگردان منِ سرگردان را..

شنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۱۶ ب.ظ

اول و آخر... یار

دارم به این فکر میکنم که چه چیز جدول زندگی من را بهم ریخته. از درس خواندن های یکی درمیانم بگیر تا فیلم دیدن ها، کتاب خواندن ها و وقت گذاشتن برای شعر گفتن و نوشتن و نوشتن و نوشتن. کارهایی که کلی در طول روز برایشان وقت می گذاشتم. نشستم دفتر روزانه نویسیم را نگاه کردم. خیلی وقت است که تویش چیزی ننوشتم. فایده ای نداشت نوشتن وقتی با خودم عهد کرده بودم از غصه برای خودم هم ننویسم. آنقدر از نک و نال کردن بدم می آید که حاضر نیستم ناله های خودم را هم بخوانم.

زندگی همین است که هست. باید کنار بیاییم. علت بهم خوردگی و عقب ماندن در کارهایم را اول فکر می کردم ضرباتی بود که از نا اهلان و بی مغزان روزگار خوردم که آن هم خوب فهمیده ام زبان و اعمالِ بعضی انسان ها "دست خودشان نیست". چرا که مغزشان تکامل نیافته. پس سپردمشان به خدا.

زندگی روزانه ی من شده نماز صبح، خواب، فکر و نت، نماز ظهر و عصر، کار، نت، نماز مغرب و عشا، تلوزیون و سریال هایش، خواب.. . نه کمتر و نه بیشتر. وقتی هم داشته باشم تلف می شود چه با فکر کردن چه گشت زدن در شبکه های اجتماعی. ای لعنت بر باعث و بانیش که نفسِ-باسکون روی ف- ام باشد!

همه چیز را باید گردن خودمان بیندازیم.

 

+ این شب ها زیاد "امشب در سر شوری دارم" رو گوش میدم.. ماهیِ کله شور مثلا ! مثل مرده شور..

 

+ به روزایی که داره تند و تند میگذره نگاه می کنم.. منِ بیست و چند ساله .. که اگه روزگار با این سرعت بخواد پیش بره چشم به هم بزنه می بینه این دهه هم داره تموم میشه، حالا به جایی رسیده که نمی تونه ببینه عمرش الکی تلف شه. این عمر مال منه.. این روزا حق منن.. می خوام زندگی کنم! بندگی کنم.. کمکم کن خدا جانم.

+ بهترین اتفاق این تابستونم، کلاس فیلم نامه نویسی بود. شُکر ..

+روزمون مبااارک :)

همین!

۹۴/۰۵/۲۴
ماهے !!

نظرات  (۹)

۲۴ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۲۲ فاطمه سادات
اتفاقا روز های پرباری داری . حداقل نسبت به من !
+ امشب در سر شوری دارم . دوسش دارم
پاسخ:
خدا کنه این طوری باشه.
ولی خودم حس میکنم هیچ کاری نمیکنم.
واقعا کارای واجبمو فقط دارم انجام میدم بدون هیچ کار خاصی.
۲۴ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۴۲ رهرو زینبی
روز دختر مبارک ^_^

من هم دقیقا همین طور شده ام...
نماز،نت،کتاب،غذا !
دارم دیوانه می شوم!می خواهم استفاده کنم،بهره ببرم از ثانیه ب ثانیه اش ... ولی اصلا نمی توانم،حوصله ندارم...
اوج هنرم اندکی زبان خواندن است!ن هم ب طور کلاس!!!!!
پاسخ:
ممنووون
بابا تو که اوضاعت خیلی خوبه دختر !
کتاب می خونی . زبان خود خوان میخونی.. این ینی ته اراده..
تبریک !
۲۴ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۹ رهرو زینبی
آن هم ب زور کلاس!
چه قدر غلط!!!

نه نسبت ب روزای قبلی ک وقت کم می آوردم...
پاسخ:
آها گفتم اگه خودت بخونی که خیلی جلویی نسبت به همسن و سالات.. :)
۲۴ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۷ رهرو زینبی
:)))
پاسخ:
;)
D:
همه همینیم 
اپیدمی شده 
خدایا دریاب :(
پاسخ:
متاسفانه.. 
غبطه می خورم به کسانی که تنبل نیستن..  
تنبلی رو حل کنیم خیلی چیزا درست میشه. 
روز دختر مبارک

و اینکه این حرف ها امروز زبان حال خیلی هاست.


و...ای لعنت بر باعث و بانیش که نفسِ-باسکون روی ف- ام باشد!



پاسخ:
ممنون
بله ولی بعضیا دردشون نمیاد .

تقصیر نت هستش! معلومه. اما اینجا که نمی نویسین کجا می گردید تو نت؟! :))
بد نیست آدم برای امتحان خودشم شده گاهی کمی اینترنت بازی رو کنار بذاره و نفسی تازه کنه.
اینکه اینترنت جای کتاب رو گرفته خیلی بده واقعا...

پاسخ:
:))
افسران و اینستاگرام که هست !!
آره واقعا !!

مبارکه وبلاگ جدید !
سلام رفیق جان
نبینم ناخوش باشی
همذات پنداری میکنم باهات اما وقتی حتی یه کار مفید در راستای هدفت در روز هم انجام بدی کلی جلویی
عاقبت به خیر شی
:*)
پاسخ:
سلااااام

به قول معروف تنبلی یخمونو گرفته !!
ممنووووووون
ب همچنین..
لذت بردیم از متن...انگار از طرف من نوشته باشنش.
امشب در سر شوری دارم...
پاسخ:
:]

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">