یادداشت‌های روزانه‌ی من

یادداشت‌های روزانه‌ی من

دچار یعنی عاشق!!
و فکر کن که چه تنهاست اگر که
"ماهی کوچک"
دچار دریای بیکران باشد ..
.
.
من در اینستاگرام:

Instagram
Categories
Archive

جان پر و بال می زند در طربِ هوای تو...

دوشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۳، ۰۸:۳۵ ب.ظ
اول و آخر...یار
عجیب است، زندگی خیلی عجیب است. این که من خیلی دیر فهمیده ام از زندگی چه می خواهم حکما چه حکمتی می تواند داشته باشد؟ چرا باید زندگیم طوری پیش برود که خیلی دیر به آن برسم و خیلی از موقعیت هایی که می توانستم تغییر بدهم را ندهم؟ کاش دقیقا این را سال ها پیش می فهمیدم..
دنبال یک تغییر و تحول اساسی در سبک زندگی ام هستم. یک تغییری که سال ها بعد نگویم کاش سال ها پیش عملی ش کرده بودم. یک سبکی که بشود خدا را لمس کرد. روز مرگی های شایع شده را ریخت در سطل زباله ی ذهن. ایضا این که علایقم را هم کاملا دخیلش کنم. یا بهتر بگویم علایقم را شبیه به آن هدفم کنم. جایگاه کنونی ام از مینیممِ انتظاراتِ خودم هم کمتر است و این شدیدا این روز ها پریشان ترم می کند.. پای ما لنگ است و منزل بس دراز.. نمی دانم شاید این جوّی باشد که سالی یکبار یقمه ام را می گیرد، حتی اگر جَو باشد هم باز هم چیزی از علاقه من به نوع خاصی از زندگی کردن در ذهنم کم نمی کند. هر چند دیر اما خیلی خوشحالم که مطمئنم -تقریبا- از زندگی به صورت جزئی چه می خواهم. کلیتش هم که میشود خدا..خدا..خدا..
کاش عاملش باشم. با این که می دانم و العقل یدبّر، و الله یقدّر..
پس خدایا لطفا برایم در راه اسلام بهترین ها را مقدر کن.



+ زندگیِ اِسکَجوال ( ! ) را خیلی بیشتر می پسندم بر عکس آن مشاور تلویزیون !
+ کتاب "هنر رضایت از زندگی" آقای عباس پسندیده، نشر معارف خیلی کتاب خوبی می تواند در این حوزه باشد.
+ اگر نظر یا بحث خاصی در این زمینه دارید، شدیدا استقبال می کنیم :)
همین!

نظرات  (۳۳)

۲۵ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۴۳ مـَـ ه جَـبـیـטּ
ان شاء الله هرچی خیره برات رقم بخوره
+
راه راست و مستقیم برات باز باشه ..
پاسخ:
ان شاالله.. مه جبینِ عزیز..
چه عالی!
ان شاالله جزو متقین درگاهش بشی!
...
لینکی که برات فرستادم خیلی به درد من خورد...شاید بتونه بهت خیلی کمک کنه و خوندنشو توصیه میکنم!

فعلا
پاسخ:
ممنون ان شاالله..همچنین.. جدی؟ چه خوب حتمن میرم سراغش ندیدمش هنوز..
۲۵ فروردين ۹۳ ، ۲۲:۴۴ مصطفی امیریان
خوب خوب من که گفتم شما بفرمایین با توجه به این که از مرفهین جامعه به شمار می یایین :دی

پاسخ:
شما نون بوقلمون میل می فرمایید اونوقت ما مرفهیم ؟!
از قضا این حس بهار تا بهار سراغ من میاد.من یک حس استغنای خاص تنهایی می کنم. حس خوب آرامی که دقیقا از سال اول دبیرستان تجربه اش کردم و بعد از آن آرامم نگذاشت...
من با مرگ اندیشی به این حس رسیده بودم و البته مرگ اندیشی تنها نبود. چیزهای دیگر مثل سکوت و ... هم بود.
جالب این جاست که آن موقع آن قدر از نماز خواندن لذت می بردم که مدام - بی آن که بدانم دائم الوضو بودن خوب است- وضو می گرفتم و نماز می خواندم.طوری بودم که انگار کسی دلم را توی دست گرفته بود و حتا در راه رفتن هم مواظبم بود...
بعد از رفتن آن روحیه سال هاست که از این گم شدگان لب دریا طلبش می کنم.هر چی هم زمان می گذرد به دست آوردنش برایم سخت تر می شود....
پاسخ:
پس شاید خاصیت بهار این باشد.. چه دوران خوشی داشتید- و دارید ان شاالله- چرا که مومن به لطف خدا، اسیر دست خداست...


به به

خیلی عالی ه این نگاه

خیلی بده حسرت خیلی خیلی خیلی :( ...

ان شالله یه جوری زندگی کنیم ک حسرت گذشته رو نخوریم ...


پاسخ:
ان شاالله.. این خیلی مهمه که خسر الدنیا و الاخره نشیم.
سلام 
چقدر عالی ... فقط وقتی دستت به دامنش رسید نگویی چنان مبهوت شدم که دامن از دست برفت و یاران فراموش کردم 
منو هم دعا کن ... این روزها عجیب محتاجم .. عجیب :(
دلم برات تنگ شده .. کاش دوباره ببینمت 
پاسخ:
به به ..سلام و رحمه بر خواهر باران... شما باید بهار تا بهار به ما سر بزنی؟ بابا رها کن اون خنده حلالو :دی
یعنی میشه به اون مقام هم برسم ؟... ما که دعا گوییم-به شرط مقبولیت- ... می دونی که دل به دل راه داره.. بدون تعارف میگم. فک کنم نمایشگاه کتابی که در پیش هست فرصت مناسبی باشه برای فیض بردن از حضور شما :)

سلام.


آخ گفتی...آخ گفتی...حال این روزای منو میگی انگار.

هععععی بابا. گاهی فکر میکنم خیلی دیر شده و دیر فهمیدم و دیگه نمیشه جبران کرد. گاهی هم خیلی با انگیزه میشم.

خدا انشالله به همه مون کمک کنه. واقعا اگه قرار باشه خودش دستمون رو نگیره، وای به حالمون میشه.


دعات میکنم. دعام کن

یا علی

پاسخ:
سلام ریحانِ عزیز.. دقیقن حس و حالی که من دارم.. مخصوصن در رابطه با انگیزه.. آره بیا برای هم دعا کنیم. من همین الان این کار رو کردم :)
۲۶ فروردين ۹۳ ، ۲۳:۲۶ خانومـِ میمـ

عاقا عالیه .. اصن همه چیز از اونجایی شروع میشه که آدمـ تصمیمـ می گیره زندگیشو عوض کنه .. قدمـ اول رو بردار باقی راهو خدا برات هموار می کنه ..

این کتاب عه را اگر خدا بخواهد می خوانیمـ :)

پاسخ:
اگه بشه خیلی خوب میشه میم جان... آره خیلی خوبه... آدم بعدش احساس آرامش بهش دست میده.
زندگی اول و آخر آن می رسد به خدا!
چگونه اش با ماست...
پاسخ:
نه که می رسند، باید برسند ! بعضا به شیطان هم می رسند ! خیلی هم با اختیار !
باشد که جزو ضالین نباشیم..
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما بروز هستیم دوست عزیز خوشحال میشم تشریف بیارید خاک پاتون هستیم
دوست عزیز لیاقت داشت وبمون تبادل لینک هم در خدمتتون هستم
۲۷ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۳۱ مصطفی امیریان
با این فرافکنی ها شما قادر نخواهید بود که افکار عمومی جامعه را گمراه کنین ، بعله :]
:دی
پاسخ:
بالاخره که چی ! حساب ها رو تفتیش میکنن ! سه برابر کم می کنن ! از ما گفتن !
ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها 1392- رایت العباس | حاج محمود کریمی

هم اکنون در خیمه...
نمیدونم حوصله خوندن ندارم ، یا میخونم و متوجه نمیشم !
دو سه بار میام ، این مطلب رو بخونم ببینم ، چی میگه ، متوجه نمیشم !

همون چیز های ک دیگران گفتن
:\
پاسخ:
با تشکر از نظرات فوق سازنده ی شما ! بعدن یه دور دیگه بخونید شاید بهتر شد. شایدم از کج نویسی ما باشه.
۲۷ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۴۳ خانومـِ میمـ
عاره .. اصن ی آرامشی که نگو و نپرس
پاسخ:
بعد تغییرو میگی؟ من بعد خوندن کتابو گفتما :دی
عاقا!
خوبه شما سالی یه بار این حس یقتو میگیره
یقه من دیگه پاره شده بس که این حس میگیرتش.
چه کنیم ؟

پاسخ:
:))
مهم عزم و اراده ست و هدف ... همین!
با سلام...

آبدیده یا آبداده چه تفاوتی با هم دارند؟

http://farsiyad.blog.ir/post/6

آقا من نمیدونم شما میخوای سبک زندگیتو چه جوری پیش ببری!
اما بعضی شبا که کتابای حکیم دینانی رو میخونم یاد تو میافتم!
اهل شعرم هستی، دیگه بهتر!
اینا رو :
"شعاع شمس
رازِراز
هستی و مستی"
تفسیرهای دکتر دینانی از کتب به ترتیب: غزلیات شمس، گلشن راز شبستری وخیام نیشابوری

خودم شعاع شمس جلد1 رو شروع کردم نزدیک 80 صفحه مقدمه داره اما با خوندنش کیفور میشم!!!

حتی میتونی برنامه ی  معرفتشونو از شبکه چهار ببینی!!!
پابلیک گفتم شاید بقیه هم استفاده بردن:)
پاسخ:
دکتر دینانی رو میشناسم. برنامه هاشونم گاهن می بینم.. خیلی خوبه... ولی کتاباشونو نخوندم تا حالا.

+ یه کتاب شعر از غزلیات شمس دارم به اسم "در عشق زنده بودن" .. این تیترمم مال شمسه.. عاشق شمس شدم با بعضی شعراش.. البته کلن اطلاعات زیادی ازش ندارم !
تشکرات
از نو شروع کردن . . . آخر ِشب خوابیدن با این حس که از فردا همونی میشم که میخواستم . آخه آینده ش خوبه !
            یه نگاه به عقب ، یه کم آآآآه و بعدش . . . من می تونم ؟!!!! حتماً !
                            دوباره شروع می کنیم ، برداشت چندم . . . اکشن !
                                                     حس و حالی که ولم نمیکنه . . .

پاسخ:
وای دقیقن :(
بعد تصویر برود روی ده سال بعد مثلن که آینده ش همانی شده که میخواستم :'(
توکل بخدا...
الان نیمی از مغزم هنوز خوابیده. برای همین نمیتونم نظر کارشناسانه بدم :دی :دی
پاسخ:
باور کن ازت انتظار داشتم درس پس بدی :D
بالاخره یه چیزایی خوندی دیگه ! بگو خاله ببینه چیا یاد دادن بهت :D
دیروز داشتم شرح زیارت امین الله رو میخوندم ، جمله ای هست توی دعا که میگه : اللهم فاجعل نفسی مطمئنتا بقدرک، راضیا بقضاءک... اینکه از خدا طلب میکنه که دل ارام بشه. که صبور باشه و راضی به قضا و قدر و حکمت خدا. پس اول باید بفهمی که از زندگیت چی میخوای و خودت تا چه حد حاضری برای داشتنش تلاش کنی . و ان لیس للانسان الا ما سعی. تو سعی کن برسی به اهدافت. از یه جایی یا علی بگو و شروع کن. مطالعه رو زیادتر کن. هر کاری که انجام میدی با توکل به خدا شروع کن و به اتمام برسون. این توکل که میگم خیلی مهمه ها.خودش کلی به کارت به وقتت و به زندگیت برکت و موفقیت میده. 
هدف زندگی ما هم چیزی جز خدا نیست، چه کلی چه جزیی، اصن ما خلق شدیم که خدا ازمون راضی باشه. که کاری بکنیم که شاد بشه، افتخار کنه به خلقتش. اگه همیشه این چیزها مد نظرت باشه خود به خود زندگیت تغییر میکنه
پاسخ:
دیدی گفتم این کاره ای :) .. همه مشکل اون تلاشست.. تنبلی یقمونو گرفته !
 جزئیشم خداست ولی راه های همه یه جور نیست اون قسمتش شخصی بود که یعنی خودم پی بردم که چکار میخوام بکنم. شاید راه تو فرق کنه ولی هدفت بازم خداست. میدونی چی میگم؟
ممنون بابت نکات خیلی خوبت ..
البته من خودم عامل به این چیز هایی که گفتم نیستم. ولی خوبه که زندگیمون رنگ عوض کنه و بهتر بشه. از این روز مرگی ( سکون راء ) در بیاد.. به قول خدا توی قرآن، "و چه رنگی بهتر از رنگ خدا :) "
پاسخ:
ان شاالله که عاملشم هستی :)... بازم ممنون دخترِ آسمان ;)
پس خدایا لطفا برایم در راه اسلام بهترین ها را مقدر کن.

خدا : بنده ام ، قرآن بخوان !

- به نظرم بهترین راه برای فرار از روز مرگی هامون ، خوندن قرآته ، البته با ترجمه و درک .
قرآن خوان که شویم ، بعد یه مدت نه چندان طولانی ، تاثیرات ش رو در زندگی مون می بینیم.
پاسخ:
درسته اینم یک راهش هست البته عمل بهش مهم تره. ان شاالله...
او برای ما می چیند اتفاقات زندگی را

اما چینش او به انتخاب های خودمان بستگی دارد

خوب بخواهی خوب می چیند و بد بخواهی بد ...
پاسخ:
من نه تنها برای خودم بلکه برای همه خوب می خوام.
ان شاالله خدا بهترین ها رو در راه خودش برامون رقم بزنه.
سلام
ان شاءالله سبک زندگیتون خدایی باشه...
التماس دعا
پاسخ:
سلام و رحمه
سپاس.. محتاجیم
۳۰ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۲۸ خانومـِ میمـ

عع! کتابو گفتی :دی

عاقا دعوتید .. به موج وبلاگی " این پست را برای مادرمـ می خوانمـ"

پاسخ:
خوبه موج مکزیکی نیست !

یا رب این بنده خاکی تنهاست

سلام علیکم بر دوست ریحان منم دوست ریحان و دقیقا من هم.....همین هوا را دارم

بهم سر بزن دوست عزیز

پاسخ:
سلام.. دوستِ دوستِ من مث دوستِ خودمه. ان شاالله به بهترین ها دست پیدا کنید.
سلام....

ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها رو به شما تبریک میگم....

عیدتون مبارک....

تقدیمی *ذره* به صاحب این خانه:

امام صادق علیه السلام :
مردى خدمت پیامبر صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم آمد و عرض کرد : اى رسول خدا ، به چه کسى نیکى کنم ؟ فرمود : به مادرت . عرض کرد : سپس به چه کسى ؟ فرمود : به مادرت . عرض کرد : بعد از او به چه کسى ؟ فرمود : به مادرت . عرض کرد : سپس به چه کسى ؟ فرمود : به پدرت .

الکافی : 2 / 159 / 9 منتخب میزان الحکمة : 614

..............

* ضمنا دعوتید به....

معرفی کتاب* بادبادک باز*

http://heyateketab.blog.ir/

پاسخ:
سلام. ممنون عید شما هم مبارک.
تشکر
با سلام...

 اولین آموزگارم...

http://taknevisi.blog.irpost//5
۰۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۳۳ .::.چادرم؛ پرچمِ من.::.
سلام
بازم خدا رو شکر که فهمیدی از زندگی چی میخوای...

دیروز سالگرد فرمانده ی ما بود... مشوشم... بدجور. ماهم. ممنون بابت معرفی کتاب...


پاسخ:
سلام.. قبلنم بهش فکر کرده بودم ولی اهمیتش انقدی که الان بود نبود! می دونی چی میگم؟  ... برای چی؟ سالگرد؟ یا کلن؟
خواهش میکنم. خیلی امیدوارم امسال بشه بیای نمایشگاه بازم ببینیم همو..
سلام
پیشنهاد میکنم بحث تنها مسیر استاد پناهیان رو دنبال کنید!
بدون شک نگاهتون رو نسبت به سبک زندگی،فلسفه زندگی ، دین و آینده تغیر خواهد ../
به گفته ی خود استاد پناهیان این بحث پایه تمام معارف دین و نخ تسبیح تمام فضائل دینی است!
این بحث از ماه رمضان سال گذشته شروع شد و هنوز ادامه داره و ادامه خواهد داشت.
اگر دنبال تحول هستید بسم الله ..
این نظر کسانی هست که جلسات تنها مسیر رو پیگیری کردند : http://panahian.blog.ir/post/352
این هم صوت جلسات : http://panahian.blog.ir/post/148
ان شاالله موفق باشید ../
پاسخ:
سلام ممنون از پیشنهادتون.. آخرین مبحثی که از استاد گوش کردم مبحث لطافت عقل، پارسال بود. فوق العاده ن ایشون.
دنبال سخنرانی های ایشون در این زمینه بودم اتفاقن.
بسیار سپاسگزارم.
همچنین.
۱۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۰۳ بے بازگشتــــ ...
دقیقا میفهمم چی میگی :|
پاسخ:
درد مشترک :|
اول این ک دقیقا می فهمم چی می گید، حتی جزئیاتی ک در حوصله مخاطب نمی گنجید و بیان نکردید رو هم لمس کردم البت از نوع خودم ش رو؛  ک باز البت بعید می دونم نوع بنده با شما فرق چندانی کنه توی جزئیاتی ک خیلی هم دیگه جزئی و سلیقه ای نیستن

دوم این ک چیزی ک ب نظرم می رسه این ه ک ما وقتی ب قول شما این جَوّ ه (ک مثبت هم هس) سراغمون میاد اینم همراهش میاد ک نمی دونیم از چی شروع کنیم! می گیم اووووووه این همه پارامتر و متغیر واسه تغییر دادن و صاف و میزون کردنشون توی زندگی مون هس، از کجای این متغیر های مختلف ه تلمبار شده شروع کنیم ؟!
و یه جورایی سرخورده می شیم و نا امید و دوباره تا جوّی دیگر با این افکار خدافظی می کنیم:دی

چیزی ک بنظرم می رسه این بود ک باید از همین الان شروع کنیم، ینی چی؟! ینی این ک همین الان مشغول کدوم یک از شئون زندگی هستیم؟!
صبحانه خوردن؟ خوابیدن؟ نماز خوندن؟ لباس خریدن؟ کار کردن؟ یا ...
کدومش؟ دقیقا از همون ک همین لحظه یا چن لحظه بعد مشغولش می شیم شروع کنیم! همونو ب اون شکلی ک باید دربیاد دربیاریم و بریم سراغ مورد پیش روی بعدی
این همه سر شما و دوستان رو خوردم ک بگم موردی و کم کم و ب تدریج بعد از یه مدت می شه ب اونی ک می گید رسید؛ حالا در توانمون البت

پیشنهادی ک دارم ب مرور و در طول زمان گوش کردن ه  این دوره سخنرانی هست ک سی شب اولشو خودم بودم و ب نظرم یه پکیج مناسب واسه این هدف شماست، حتی فراتر، اصن این خودش هدفِ من و  شما و امثال ما ست
بازم تاکید می کنم گـــوش دادن؛ نه شنیدن!
موضوعش هم "تـنـهـا مسیــر" هست (نَفس و اینهاست؛ دوباره ب اسم موضوعش دقت کنین، تنها مسیر!) ؛ سخنرانش هم حاج آقا پناهیان ه؛ از روز اول ماه رمضون هم شروع شده سی شب ماه رمضون مداوم بود بعد چون ملت خیلی استقبال کردن از بعد ماه رمضون جمعه شب ها پیدا کرده؛  جاشم توی میدون فلسطین مسجد امام صادق(ع)


ببخشید اگه اینقد حرف زدم چون بحث پست تون ارزشمند و مهم بود و می طلبید


+ لطفا مختصر بگید زندگی اِسکَچـوآل چی هست ک مام بدونیم
پاسخ:
چه قدر کامنتتون رو می پسندیدم. واقعن ممنون. عرضم به حضورتون که:

دقیقن دو هفته س که دارم اون سری سخنرانی ها رو گوش میدم. یعنی الان قسمت هشت فصل اول هستم. آخه توی همین پست یکی از مخاطبین لطف کردند و گذاشتند. بحث دارم روش. البته من کلن صحبت های حاج آقا رو می پسندم. ولی یه وقتایی یه جوری میشه.. نمیدونم شاید چون اولشه.. به همین علت خیلی جاهاشو دو بار دوبار گوش کردم.
و با پاراگراف اول و دوممتون هم کاملن موافقم. یعنی دقیقن همینجوره.

+اسکجوال هم منظور من این بود که من دوست دارم برای زندگیم برنامه داشته باشم حتی بنویسم رو کاغذ ک دوست دارم امروز یا تا آخر هفته چکار کنم. اما مشاوره میگفت اتفاقن گاهی وقتا نان اسکجوال شاید خیلی بهتر باشه. من موافق نبودم. شما چطور؟! و چرا؟
گمونم یادم رفته بود لینک ه اون بحثی ک آخر عرائضم از حاج آقا پناهیان عرض کردمو بزارم
http://panahian.blog.ir/post/148


پاسخ:
بله فراموش کرده بودید.. ان شاالله برای اون دوستانی که ندیدن هنوز..
ممنون.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">