یادداشت‌های روزانه‌ی من

یادداشت‌های روزانه‌ی من

دچار یعنی عاشق!!
و فکر کن که چه تنهاست اگر که
"ماهی کوچک"
دچار دریای بیکران باشد ..
.
.
من در اینستاگرام:

Instagram
Categories
Archive

توضیحی برای پست های رمز دار...

چهارشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۲، ۰۷:۴۶ ب.ظ

اول و آخر... یار

از این به بعد یک سری پست میگذارم یعنی شاید سالی یکبار حتی! که رمز دار هستند و در دسته ی secrets ... که رمزش فقط و فقط برای افرادی هست که حقیقی می شناسمشان...  حالا یا از اول حقیقی بودند یا مجازی بودند و حقیقی شدند... لذا مجازی ها لطفن اصلن درخواست نکنند که من شرمندشان می شوم... هر کسی که رمز بخواهد از آن حقیقی ها، رمز را به او می دهم. چون شخصی هستند زور نمی کنم کسی بخواند ولی دوست دارم حقیقی ها بخوانند :)

سه مطلب هستند که با کلیک بر روی آن دسته پدیدار می شوند!

پ.ن: توصیه می شود از شماره 1 شروع و به ترتیب بخوانید چون مرتبط هستند.

یعنی روی این جا کلیک کنید (+)

همین!

۹۲/۰۶/۱۳
ماهے !!

نظرات  (۱۱)

ممنونم از این پست های رمز دار
مام اینجا قاقیم دیگه!
مچکرم واقعا!
پاسخ:
دیگه کاری بود که از دستمون بر میود!!
چیز خاصی نیستن... جمع بندی یکساله هامند...
سلام خواهر جان...
به ما هم رمز میدید فیض ببریم؟
چه باید بکنیم؟
پاسخ:
سلام...
ارسال شد :)
سلام
لطفا  پسورد...
دلمون آب شد!
پاسخ:
سلام
ارسال شد :)
به روایت لینک ها انگار خبری از آشناهای قدیمی نیست. هرچند وبلاگ شماست اما برام جالبه بدونم چرا
پاسخ:
بله هفته پیش خیلیارو حذف کردم به دلایل مختلف! دیر به دیر آپ کردن, مطلب مفید نذاشتن, احساس کرده باشم برای از سر باز کردن نظر میذارن که با این کارم اون معذوریتشون از بین می ره!!!
از اونجایی که حس می کنم از حذف شدگانید اگر معرفی می کردید بهتر میتونستم دلیل مربوط به شما رو بگم!
خوش به حال خودم که نفر اول رمز گرفتم خوندم. دل اوناییم که رمز ندرن بسوزه:))))))
پاسخ:
نه زوزولویی قبل شما  فرزانه.ص از دوستای یونیم و ایشون هم خونده بودن :)
عه عه این کارت آیا اخلاقیه؟ :دی
که اینطور...
نه من از نیست شدگانم منتها هنوزم که هنوزه نتونستم رشته های تعلق به اون خاطرات و اون روزها رو پاره کنم بابت همین از پاک شدن لینک اون آدما سوال کردم...
موفق باشید
پاسخ:
من که متوجه منظورتون نشدم. ارتباط لینک هام با خاطرات شما!
چی بگم والا!

ای کاش معرفی می کردید

سلامت باشید...
:((
من روز میخوام ماهی :(
حالا شب خوابم نمیبره از فوضولی :(((
پاسخ:
باور کن چیزی نیس:(  فقط چون خیلی دوستانه بود اسم دوستام توشه عمومیش نکردم. حوا که فوضول نبود:دی

برو برو مگه اینکه خدا خوب ت کنه !
از خودت که نا امید شدم !!
پاسخ:
:))
دیگه کار از این حرفا گذشته... واقعنم که فقط کار خداست:دی
۱۶ شهریور ۹۲ ، ۱۵:۳۳ .::.چادرم؛ پرچمِ من.::.
منم که خوص خوصی گذاشتم نظرمو همون اول :)
ایشون :دی  :*
پاسخ:
بعله:)
پس اوشون؟:دی :*
نمیخوام اصن :(
قهرم :دی
(آیکون برگردوندن رو به یه طرف دیگه)
پاسخ:

حالا تروخدا:دی

شما با خنده قهر می کنی؟ :دی

دقیقن این حالتو توی ی دختربچه چهارساله تو خیابون دیدم ولی تا مامانش گف دخترم دستتو بده به من روشو برگردوند و آشتی کرد:)

بیا از خیابون رد شیم:))

میشه به من هم رمز بدید؟؟؟
منو حقیقی مشناسی دیگه؟؟!
همونی که با هم میریم سلف...
پاسخ:
برات اسمس می کنم هم سلفی:دی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">