یادداشت‌های روزانه‌ی من

یادداشت‌های روزانه‌ی من

دچار یعنی عاشق!!
و فکر کن که چه تنهاست اگر که
"ماهی کوچک"
دچار دریای بیکران باشد ..
.
.
من در اینستاگرام:

Instagram
Categories
Archive

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گل» ثبت شده است

اول و آخر... یار

من دلم برای دخترانی که برخلاف عقیده ی شخصی و خانوادگی شان رفتار می کنند بیشتر می سوزد، تا کسانی که برای خود و خانواده شان مهم نیست با پسر همساده ی شان دست بدهند یا شالشان توی ماشین آنچنانیِ زیر پای شان، بیفتد.

من دلم برای دختری می سوزد که به خاطر حماقت و کم صبری ش از نبود محبت حلال که می بایست توی خانه تامین شود، می افتد پی محبت های کوچه ای، دانشگاهی، خیابانی، بازاری..

من دلم برای دختری می سوزد که خودش نمیخواهد گرفتار این منجلاب شود.

دلم برای همجنس خودم می سوزد که متوجه نیست، معصومیت چشم هاش چقد ارزش دارد، کاش می توانستم به تک تکشان  قبل از انتخاب کردن راهشان بگویم این راه پیدا کردن محبت که می روی به بدبختی ست..

دلم برای دختری می سوزد که بعد از سال ها می فهمد که کل راه را اشتباه رفته و همان راه مادر خدابیامرزش صحیح بوده، حیف که زبان گزنده ی پدرش در هر زمینه ای و نه صرفا در تذکر دادن او را به لجبازی وا داشته.

دلم برای زنان و دختران محله ی مان می سوزد. که هر روز چادر هاشان نازک تر، مانتو ها کوتاه تر و تنگ تر می شود و روسری های شان بیشتر عقب نشینی می کند.

من خوب می دانم زنی که از خانواده ی مذهبی بوده ولی حالا کلی خودش را آرایش کرده، خیلی غم و غصه دارد، خیلی کمبود دارد.. و تو چه می دانی که جز محبتِ حلال چه چیز مشکلش را حل می کند ؟

دوست دارم به تمام شوهرها و پدرها بگویم که آقای محترم! یک گل فقط مراقبت می خواهد تا شاخه اش کج نشود. توجه و محبت کن به گل های توی خانه ات و بعد مطمئن باش آرامش خودت را هم تامین کرده ای .

همین!

۱۲ نظر ۲۷ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۱۵
ماهے !!
اول و آخر...یار
گل خریدن آدم برای خودش هم عالمی داره!
بعدِ فکر کنم دوسال تازه به این حرکت زیبای خودم پی بردم !!
موندم با این همه رز قرمز خشک شده چه کنم؟!

پ.ن: کاری به متنش ندارم، آهنگشو دوست دارم: (+)
همین!
۱۰ نظر ۰۵ شهریور ۹۲ ، ۱۷:۳۰
ماهے !!