یادداشت‌های روزانه‌ی من

یادداشت‌های روزانه‌ی من

دچار یعنی عاشق!!
و فکر کن که چه تنهاست اگر که
"ماهی کوچک"
دچار دریای بیکران باشد ..
.
.
من در اینستاگرام:

Instagram
Categories
Archive

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طلائیه» ثبت شده است

اول و آخر... یار

اسفنده...میدونی که وقت کجاست؟!

جبهه های جنوب!

آخ انقد دلم میخواد باز مشتمو پر کنم از  خاکای فکه...شلمچه...طلائیه...

عاشق حسینیه ی گردان تخریب دو کوهم،تو قبر خوابیدناش البته اگه هنوز پر نکرده باشن..اون سال خیلی کوچیک بودم یادمه حسابی ترس ورم داشته بود شب تاریــک،قبر!

وای خدا روحم داره پر میکشه واسه جنوب!

تا نرفته باشی متوجه نمیشی چی میگم هزاریم بگم اما باید حس کرده باشی بوی استخونای عجین شده با خاکای اون زمینارو ،باید یه جایی شهدا حضوری تحویلت گرفته باشن مهمونشون باشی!بد میگم بگو بد میگی!

احساس سوختن به تماشا نمیشود... آتش بگیر تا که بدانی چه میکشم...

هروقتم میگن طلائیه یاد این دو تا(دانلود1)(دانلود2)

و هر وقت میگن دو کوهه یاد این نوای حاج حسین سازور میفتم:دوکوهه السلام ای خانه ی عشق...(+)

گوش نکنی از دستت رفته:)

همین!

۹ نظر ۰۶ اسفند ۹۰ ، ۱۲:۴۱
ماهے !!