یادداشت‌های روزانه‌ی من

یادداشت‌های روزانه‌ی من

دچار یعنی عاشق!!
و فکر کن که چه تنهاست اگر که
"ماهی کوچک"
دچار دریای بیکران باشد ..
.
.
من در اینستاگرام:

Instagram
Categories
Archive

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سبک زندگی» ثبت شده است

اگه قرار بود بین تمام رشته‌های ورزشی که امتحانشون کردم یکی رو انتخاب کنم حتما دو رو انتخاب می‌کردم. نه از جهت این‌که مادره و احترامش واجب، بلکه از این جهت ‌که هم مثل رشته‌های رزمی خشن نیست، هم اگر اصولی پیش بری آسیب آنچنانی مثل فوتسال نداره، مثل دوچرخه‌سواری تجهیزات خاصی نمی‌خواد، مقاومت بدنیت رو بالا می‌بره، تنفست رو تنظیم می‌کنه، ضربان قلبت متناسب می‌شه، سن خاصی نمی‌خواد و از همه مهم‌تر در مواقع لزوم می‌تونی مثل اسب بدوی! مع‌الاسف اما چون برای بانوان سرزمینم میدان دوی درست درمون با مربی و رقابتی وجود نداره مجبوریم آسیب رشته‌های دیگرو به جون بخریم. بله مجبور. نمی‌دونم چطور بدون ورزش جسم رو سرحال نگه می‌دارن؟ به‌نظرم اصلا شدنی نیست. ورزش حرفه‌ای تغییر محسوسی توی روند و سبک زندگی و اخلاق آدم ایجاد می‌کنه. شب‌ها چه بخوای چه نخوای ده میری کما و صبح‌ها با اذن اذان بیدار میشی. خواب درست و به‌اندازه هم که توی پیشرفت فردی و رضایت از زندگی شخصی بسیار تاثیر گذاره.

یادم رفت بگم که من هیچ‌وقت کوهنوردی رو امتحان نکردم. حتی به تنها کوهپیمایی هم فکر کردم ولی بنظرم عقلانی نباشه و کمی خطر داره. مخصوصا برای بانوان سرزمینم. یک تور مذهبی خوب کوهپیمایی سبک چندساعته هم پیدا کردم ولی بازم نه! احتیاطم نذاشت بهشون بپیوندم. به‌خاطر مسائل و موانع خیلی زیادی. خوشحال میشم تجربیات شما رو هم توی این زمینه بدونم. 

۲ نظر ۲۹ آذر ۹۸ ، ۱۱:۰۲
ماهے !!

برایم جالب است که متن زندگی خصوصی افراد بیشتر خواهان دارد تا اتفاقات اجتماعی!
این را می شود از صفحات پر فالوور اینستاگرام فهمید.
هرچه بیشتر از زندگی خصوصی، اتفاقات روزمره بگویی مخاطب بیشتری داری.
تو می توانی حتی سبک زندگی بسازی.
از خواب بلند میشوی، صبحانه ات را حوالی ساعت یازده میخوری -قبلش عکس گرفته ای- در اینستاگرام با ایموجی هایی متفاوت که نشان دهنده ی "وای خیلی خوابیدم مجبورم به جای ناهار صبحانه بخورم" پست می کنی.
اگر متاهل باشی که هیچ اما اگر دختر خانه باشی عصبانیت ها و غر زدن های مادرت از خواب تا لنگ ظهر را پست نمیکنی، بلند می شوی بروی خرید. هوا گرم است، یک آب میوه میگیری سوار تاکسی میشوی، نور افتاده روی انگشت هات و چه صحنه مناسبی برای قاب عکاسی! عکس را پست می کنی. میرسی به پاساژی برای خرید. لباس میخری هرکدامشان را استوری میکنی که کدام بیشتر به من می آید؟ با فروشنده دعوایت میشود اما عکس نمیگیری!
دست آخر با دو تا پاکت مارک دار عکس در آینه میگیری و استوری ..
حوالی ساعت سه حسابی گرسنه شده ای، به مهناز یا شهناز زنگ میزنی بروید بیرون ناهار. قبل از خوردن نهار از میز عکس میگیری، تگش می کنی و پست می کنی.
برمیگردی خانه، همینطور که اخم هایت توی هم است با ایموجی های خنده جواب کامنت ها را میدهی.
یکی دو ساعت میخوابی. حالا نزدیک غروب شده بلند می شوی یک فیلم میبینی، نظرت را -که از قضا خیلی هم دقیق نیست- پست میکنی..
حالا شب شده. شام را پست میکنی، طرز تهیه اش را می نویسی، می روی توی اتاق جواب کامنت می دهی، تا ظهر خواب بودی، خوابت نمی رود! نور اتاق را تنظیم می کنی، قهوه ای میریزی با یک کتاب -ترجیحا زبان انگلیسی- میگذاری روی تختت از حالت های مختلف عکس میگیری! پست ..
این فقط یک روز از زندگی تو بود همه را در جریان جنبه های مثبت زندگی ات گذاشته ای!  لحظه های خصوصی و حریم شخصی ات با معشوقت را جزء به جزء مینویسی. نسل جوان فکر می کنند تو خیلی خوشبختی. خیلی با کلاسی. اما خودت خوب می دانی این همه ی زندگی ات نیست!
 فالوورهایت بالا رفته تشویق کننده بسیار داری، گاهی از فالوورها درآمد کسب میکنی، اعتماد به نفس کاذب میگیری، و تلاشی برای بهترشدن سبک زندگی ات نمیکنی.
حالا تو یک الگو هستی. الگوی یک جمعیت..

خلأ کار فرهنگی در زمینه سبک زندگی به شدت حس می شود. حالا هر آدم معمولی ای با یک دوربین دارد سبک زندگی خانواده هایمان را می سازد 
چه بسیار افرادی که باطن زندگیشان را با ظاهر زندگی الگو مقایسه کرده اند و در بعضی موارد منجر به افسردگی، خود کم بینی یا حتی طلاق شده است.

۴ نظر ۳۱ تیر ۹۶ ، ۲۱:۵۶
ماهے !!