یادداشت‌های روزانه‌ی من

یادداشت‌های روزانه‌ی من

دچار یعنی عاشق!!
و فکر کن که چه تنهاست اگر که
"ماهی کوچک"
دچار دریای بیکران باشد ..
.
.
من در اینستاگرام:

Instagram
Categories
Archive

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سال92» ثبت شده است

اول و آخر... یار

چند روز مانده که سال 92 تمام شود، سالی که انگار برای من ده سال است تعویض نشده، ده سالِ پشتِ سرِ هم بدون هیچ عید نوروزی! سالی که دوست دارم بنویسم بعضی چیز ها را بعد ببوسمَش و بگذارم کناری!

بنویسم پشتِ حروفی شبیه حروف اسم کامل من، اسمی که در کشاکش عقل و احساس تسلیم هیچ یک نشد. (این جمله را جایی خوانده بودم گفتم استفاده اش کنم!)

بنویسم از هفتمین سر رسید روزانه نویسیم که طی این هفت سال اخیر که شروع به نوشتن کردم، خالی تر از هر سال بود و نمی دانم چرا، شاید صفحات نوشته شده اش روی هم از 365 صفحه به 100 صفحه تا به امروز برسد، که در عوض دو تا سررسید چرک نویس پر کرده ام از هذیاناتم! یا بنویسم از دو تا مشهدی که شیرینی امسالم را با وجود جنوب اول های هرسال دو چندان کرد. بنویسم از خودم که با خودم رو دربایستی ندارد، از خودی که هر چه باشد "بی معرفت" نیست! بنویسم از رک بودنم که این اخلاقم نمی گذارد بروم پشت سری حرف بزنم یا مثلا حرفی توی دلم باقی بماند، که مبادا زمان بگذرد و حرفم را نزده باشم و توی گلویم غمباد شود.

بنویسم از توی فکر رفتن های یکهویی ام، که بعدش با هزار زور و زحمت خودم را پرت می کنم توی بغل این دنیا و خارج می شوم از دنیایم و وقتی به خودم می آیم می بینم، اووووه!! ماهی خیالم تا اقیانوس ناآرام هم رفته!

آن قدر این فکر کردن های ناگهانی پدیدار باشد که دوستی بگوید:"تو ام یهو می ری تو خودتا" و کلی از دست خودم ناراحت شوم که چرا باید انقدر تابلو باشد که یک نفر آن را بفهمد.

یا بنویسم از تنهایی که به این نتیجه رسیده ام چه نعمت بزرگی خدا این چند سال به این کمترین عطا داشته، بنویسم از اخلاق خیلی با حالم(!!) که عادت دارم بزنم به فاز بی خیالی و بگذارم اتاقم تا آخرین حدّش کثیف شود بعد یک روز از صبح تا شب بیفتم به جانش تا برق بیندازمش و بایستم جلویش و بگویم: "تفاوت را احساس کنید!"، توی ذهنم هی مرور کنم: "هنگامی که جهان بیرونتان را پاک می سازید، در درونتان نیز دگرگونی هایی رخ می دهد!" و هی منتظر دگرگونی ها بمانم!

یا اصلا چطور است از زمستان و سرمای استخوان سوزی که چند روزی داشت بنویسم؟ یا از هوا؟ از آلودگی هایش و سُرب توی آن، بعد برویم سراغ ترافیک و چراغ های قرمز و دود؟ آدم که هی نباید فکر کند، کمی بیخیالی چند سال پیشم را می خواهم. فقط کمی از آن..


+  نظر شما راجع به این چیه (+)

همین!

۲۰ نظر ۱۱ اسفند ۹۲ ، ۲۰:۳۰
ماهے !!