یادداشت‌های روزانه‌ی من

یادداشت‌های روزانه‌ی من

دچار یعنی عاشق!!
و فکر کن که چه تنهاست اگر که
"ماهی کوچک"
دچار دریای بیکران باشد ..
.
.
من در اینستاگرام:

Instagram
Categories
Archive

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دعا» ثبت شده است

اول و آخر...یار

سفره ی دلم را جلوی چشمت باز میکنم...

می نویسم و خط می زنم...می نویسم و نمی نویسم...دو تا یکی...یکی دوتا!

دستم به داد دهانم نمی رسد!

پوچ و هیچ توی این هیاهو و گردباد لغاتِ پراکنده می چرخم...

بی آنکه کلماتم رسیده باشند، درباد"حراج" میکنم...

ببین خدا خوب می دانم "چاره" ی این دل چیست...باید "بی چاره" ی تو باشد...

فقط یک معمایی این وسط مانده و ذهن مشوشم را حسابی درهم تر ریخته:

تو به من چه نزدیک، نزدیک تر از حبل ورید...

من از تو فرسنگ ها دور...

از تو که این قدر دلسوز منی... .

می خواهم بنده ی تو باشم...

مهربانم!

لطفا...اشغلنا بذکرک!

که تویی هادی و منم ضال!

و من سفره ی دلم باز می ماند...تا تو کمی هدایت توی آن بریزی...

پ.ن : این فایل صوتی را گوش کنید.(+)

همین!

۱۰ نظر ۲۸ خرداد ۹۲ ، ۱۶:۵۴
ماهے !!