تا یادم نرفته است بگویم ..
کسانی که همیشه سعی می کنند خودشان باشند موفق ترند و این عامل بهره مندی آن ها از احساسِ خوشبختی ست ..
همچنان گودلاک !
کسانی که همیشه سعی می کنند خودشان باشند موفق ترند و این عامل بهره مندی آن ها از احساسِ خوشبختی ست ..
همچنان گودلاک !
"خود بودن" معمولا به معنی یله شدن و رها شدن گرفته می شه. یعنی از قیدها حتی قیدهای الهی. نه موافق کامل لااقل نیستم. اون کسی که از "خود بودن" دور شدن از فطرت الهی رو اراده و طلب می کنه در واقع داره از خود دور میشه نه اینکه خودش باشه. موفقیتش هم موفقیت ظاهری ه. که فرمود "فلما نسوا ما ذکروا به فتحنا علیهم ابواب کل شی ء"
من می دونم شما چنین حرفی نزدید و نمی زنید. من درباره معنای (ضمنی) ای که در پس ذهن ها از مفهوم "خود بودن" مطرح میشه (اصلا هم کم نیست) صحبت می کنم.
ببینید اگر یک آدم ضعیف مثل من و خیلی های مانند من رو توی اطرافتون دقت کنید و باهاش معاشرت کنید نقاط ضعف خجالت آوری (از منظر دینی) رو ممکنه در اونها ملاحظه کنید. اما این نقاط ضعف اصلا هویدا نیست. چرا؟ چون شخص در درون اجتماعی خودش رو قرار داده که و درون ارزشهایی بسته که بریدن از اون ها هم ترسناکند و هم موجب خدشه در هویت شخص. اما اگر یکنفر پیدا بشه که شخص خواست او رو به دیگران ترجیح بده یا خود شخص بخواد به جهتی از فضای قبل فاصله بگیره معمولا شروع می کنه به انجام رفتارهای ناهنجار نسبت به هنجارهای قبل. معمولا این یعنی آزادی از قیود. توجیه این مطلب معمولا با عباراتی مثل "خود بودن" انجام میشه. مثلا "تا کی برای مردم زندگی کنم؟ تظاهر کنم؟ ریا کنم؟ من باید مسر خودم رو پیدا کنم و این کار رو کردم..." . به عنوان مثال من با اینکه زیاد دیدم آدم هایی که در خانواده غیر مذهبی چادری شدند تا به حال ندیدم کسی بهشون بگه "آفرین خودت شدی"! همه آزادی از قیود رو به عنوان خود بودن تعبیر می کنند و نه ورود در قیود رو.
هرکسی رو می خوان از پدر و مادرش جدا کنند می گن خودت باش. بعد هم معلوم نیست شخص رو دیگه کجاها پیدا کنی. چون دیگه پدر و مادر و خانواده رو به خاطر لجبازی ناشی از تلاش برای خود بودن کنار گذاشته.
البته ما خود بودن دینی هم داریم. که قطعا منظور شما همین بوده. اما من خواستم عرض کنم خیلی مهمه که این خود بودن در چهارچوبی محدود بشه. بدون هیچ تعارفی جوانان و نوجوانان این مملکت (مخصوصا دختران) با این عبارات بیشتر فریب می خورند و دور می شند. نه اینکه شما بخواین اینکار رو بکنید. خود بودن عمدتا به رهایی از چهارچوب های اجتماعی که در اون موارد متعدد دینی هم هست تعبیر می شه. در گام های اولیه هم اصلا ایراد دار به نظر نمی رسه. اما وقتی با سایر موضوعات جمع می شه تبدیل میشه به یک مسیر کاملا غلط. ابتدا فقط یه تفاوت سلیقه است. اما من به چشم خودم دیدم که فردی باکمالات بالا با همین توجیهات خرده خرده بی حجاب شده...
عذر تقصیر از طولانی شدن و پر حرفی کردن...