یادداشت‌های روزانه‌ی من

یادداشت‌های روزانه‌ی من

دچار یعنی عاشق!!
و فکر کن که چه تنهاست اگر که
"ماهی کوچک"
دچار دریای بیکران باشد ..
.
.
من در اینستاگرام:

Instagram
Categories
Archive

تاول ها چه خوش قیافه ات کردند...

يكشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۹:۰۹ ق.ظ

اول و آخر ... یار

+نمیدانم این حس عجیب چیست که می آید و تمام روحم را به حلاجی میگیرد!

_تو تب داری.

+میدانم ... باید روزی سه بار هذیان بگویم و هر هشت ساعت یکبار موجی شوم!

همین!

۹۱/۰۲/۱۰

نظرات  (۱۲)

بسیار عالی نوشته بودین
احسنت
گرچه رنجور و خسته‌ام اما
تا نفس هست با شما هستم
خیلی خوب بود
ممنون
۱۰ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۰:۰۴ رزمنده مجازی
فقط میتونیم بگیم شرمنده شهدا و جانبازانیم
خودمون که عرضه نداریم ان شا الله خدا بهمون لیاقت بده اگه رهروشون نبودیم لا اقل حرمتشون رو نگه داریم
بابا دم شماگرم دست راستت بالا سرما تا چند وقت دیگه فک کنم باید وقت بگیریم شمارو ببینیم....
یه روزی وقتی اسیر شدی دچار شدی پا داشتیو بی پا شدی دست داشتیو بی دست شدی ینی کلا بی دست وپا شدی اون وقت بهت میگم ماهی ها چی میکشن
این روزا بیشتر به ما حال بده داریم از پیش شما میریم یواش یواش...
گریه...
:-(
ماهی:
سلام رفیق.... اول واسه تو نوشته بودم کلشو پاک کردم اینو گذاشتم! کاش ترم بعد هم با هم میبیودیم:)
فقط می دونم بهشون مدیونم..
اما راه جبرانشو بلد نیستم ..
۱۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۴:۳۹ خاک باران خورده
از بیمارستانی ها که میخونم و مینویسم ، کلمه به کلمش میکشدم
میدونید چرا ؟
چون با بدن خودم مقایسشون میکنم ، زجر رو حس میکنم
شاید بعضی اوقات مردن راحت تر باشه تا این وضع
خدایا جانبازامون رو یا شفا بده یا ببر ! فرشته ها رو زمین نمیمونن:((((
ما بی دست بودنشان را می بینیم،آنها بالهایشان را حس می کنند...
۱۲ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۴:۵۹ سعید صدرائیان
تاول تاول تاول
و کسی نمی فهمد
موج موج موج
و کسی نمی فهمد
شهید شهید شهید
و خدا بغلت می کند
ماهی:
ممنون... وبلاگتان باز نمیشود...
دسته گلها دسته‌دسته می‌روند از یادها
گریه کن، ای آسمان، در مرگ توفان‌زادها
سخت گمنامید، اما، ای شقایق‌سیرتان
کیسه می‌دوزند با نام شما شیادها
با شما هستم که فردا کاسۀ ‌سرهایتان
خشت می‌گردد برای عافیت‌آبادها
با تمام خویش نالیدم چو ابری بی‌قرار
گفتم: ای باران که می‌کوبی به طبل بادها
هان، بکوب، اما به آن عاشق‌ترین عاشق بگو:
زنده‌ای، ای زنده‌تر از زندگی در یادها
ماهی:
سلام رفیق،منور کردی ،میگفتی گاوی،گوسفندی چیزی میکشتیم..واقعا قشنگ بود ممنون!
بودن همه شما افتخاره
بسم الله...
اول. سلام که ادخلوها بسلام آمنین...
دوم. نمیدانم تا حالا شده است که کمی بالای شهر هم سر بزنید!
خیلی هم بالا نه ، همین شهرک غرب خودمان را می گویم...!
شهرک غرب ، میدان شهید طهرانی مقدم ( که قبلترها کاج بود) .. از بوغ ماشین پسرها و عشوه دخترها که رد بشوی میرسی به دیوار بلند که رویش نوشته : آسایشگاه نیایش...
بیخیال..
ماهی:
سلام... رفتم اما ندیدم! ولی میدونم چی میگید... راستی، ممنون که سر زدید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">