یادداشت‌های روزانه‌ی من

یادداشت‌های روزانه‌ی من

دچار یعنی عاشق!!
و فکر کن که چه تنهاست اگر که
"ماهی کوچک"
دچار دریای بیکران باشد ..
.
.
من در اینستاگرام:

Instagram
Categories
Archive

ماهی به خاطر آب خودش را میکشد!

سه شنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۰، ۰۲:۰۳ ب.ظ

اول و آخر...یار

علم میگوید ماهی به خاطر دور شدن از آب، به دلایل طبیعی ،میمیرد...
اما هرکس یک بار بالا و پایین پریدن ماهی را دیده باشد، تصدیق میکند که ماهی از بی آبی به دلیل طبیعی نمیمیرد.
ماهی به خاطر آب خودش را میکشد! خشم...عجز...تنهایی...این ها لغاتی علمی نیستند...
"قسمتی از کتاب ارمیا... " رضا امیر خانی"

جلد جدید

جلدقدیمی

پ.ن:هرچی گشتم نتونستم فایل جاوا یا پی دی افش رو پیدا کنم:(
همین!

نظرات  (۱۰)

سلام.
چه زیباست این متن.
یکی از همین کتاب پایینی رو گمی بهم هدیه داده.
:(
هییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی.
سلام عزیز..
من قدیمیییییی ترین جلدشو خوندم.نشر سمپاد ..یه جلد سیاه که پایینش یه ماهی ابی بود
توی کتابخونه خاک گرفته بود..دوست دارم یه بار دیگه بخونمش..هییییی
یاعلی
سلام خانومی
اگه پیدا کردی حتما بزار برامون
به قول یکی از مینیمال نویس ها:
ماهی را هروقت از آب بگیری
می‌میرد!
سلام آجی
منم مثل اقاقیا قدیمیترین جلدشو خوندم
جلدش مشکی بود
ولی این جلد جدیدش خیلی وحشتناکه ها
و اما بعد...
من درک میکنم ماهی هایی رو که آب رو ازشون گرفتن
:(
سلام
ای بابا ، آخه 250 صفحه که این حرفا رو نداره !
همشو اسکن کن بعد پی دی اف کن :mrgreen:
دیگه بالا خره باید یه جوری ارادتت رو به استاد نشون بدی دیگه!!!
:wink: :-| :-x :twisted: :) 8-O :( :roll: :-P :oops: :-o :mrgreen: :lol: :idea: :-D :evil: :cry: 8) :arrow: :-? :?: :!:
یا حق تاحق
ماهی:
سلام.خب اگه پیگرد قانونی نداشت تاحالا هزار نفر کار همین آسونی رو انجام می دادن !حتمن یه چیزی هس که پیدا نمیشه;)
۱۹ بهمن ۹۰ ، ۱۸:۵۷ بهانه بودن
«تو»، نور بودى؛ شعله شمعى در کوران تاریکى بى انتهاى تاریخ.
«تو»، آب بودى؛ چشمه اى در میان کهنگى و تحجر افکار.
این، «ما» بودیم که شوریدگى نمى دانستیم. نیاموخته بودیم که با «تو»، مى شود تا یک قدمى خدا رفت. نیاموخته بودیم که «تو»، رسول مهربانى و عطوفتى و تو را و ما را، شکافى عمیق از همدیگر جدا مى کرد.
سلام بزرگوار
میلاد نبی اکرم بهانه خلقت و قرآن ناطق، امام صادق علیه السلام بر شما تبریک وتهنیت باد..
ای ششم پیشوای اهل ولا[گل]
خلق را رهبری به دین هدی[گل]
پای تا سر خدانمایی تو[گل]
هم ز سر تا بپای صدق و صفا[گل]
ولادت امام جعفر صادق علیه السلام و نبی اکرم (صلی الله علیه وآله) مبارک[گل]
۰۳ اسفند ۹۰ ، ۰۹:۵۰ حسین کبریایی زاده
سلام وبلاگ بسیار خوبی است لذت بردم
امیدوارم فرصت کنی به وب منم سری بزنی
بسم الله...
اول. سلام که بوی خاطرات می دهد ، خاطرات کودکی
دوم. راستش ارمیا را از اعمال ام داود اعتکاف به ارث برده ام ! آنجا بود که ارمیا را یافتم ، آنجا که حضرت خدا را قسم می دهد به ارمیا...
اصلا بنای شناخت من و رضا هم همین بود ، ارمیا! ارمیایی که من و رضا هرکدام جایی یافته بودیمش و حالا رسیده بودیم به هم...
سوم. معمر ساخته رضا بود ... اولین بار که شنیدم معمر را از دهانش ، در ذهن دنبال معنی مناسب بودم که زیر لب برایش خواندم : " چند روزی است ، چند سالی پیر گشته ام" ...
و اینطوری ارمیای امیرخانی کلید آخرین پارتش را خورد...
آن موقع ها را دوست دارم ، آن موقع ها که تازه دورقمی شده بودم...
حالا اینها را چرا نوشتم ، نمیدانم!
به خاطر نقدهایی که به رضا دارم یا به خاطر بوی خانه مجیدیه ...!
ماهی:
سلام... جالبه نمیدونم چی بگم! قضیه خانه ی مجیدیه رو هم متوجه نشدم....قلمتون فوق العادست..

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">